سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

انتخاباتی دیگر

این روزها کشور حال و هوایی دیگر دارد، عده ای در جنب و جوش عده ای در تب و تاب و عده ای در گرفتاری و منجلاب

آنان که در جنب و جوشند خوشحال از اینکه فرصتی پیش آمده تا عملکرد ناقص دولت روحانی را زیر سؤال برده و عقده ی انتخابات قبل را بر سر او و دولتش خالی کنند، حال دیگر پایان دولت اوست و هر آنچه لازم باشد میتوان به او نسبت داد و بی خیال از محاکمه و پاسخگویی به اتهامات و نسبت های نا روا

از حق نگذریم دولت روحانی تجربه سختی را پشت سر نهاد از سیل و زلزله گرفته تا کرونا، و ضربه نهایی به اقتصاد آن را کرونا زد تا دست به دست هم داده و با مخالفین داخلی و دشمنان خارجی برنامه قابل دفاعی برای دولت روحانی نماند هر چند این دوره را باید به وزیرانی چون وزیر نفت و ارتباطات تبریک گفت که با کمترین جر و بحث کاری به وظیفه خویش پرداختند و با حواشی کمتری برنامه های خویش را هدایت کردند، البته وزیر امور  خارجه نیز که زمانی سردار خط مقدم بود این اواخر یک بی ترجبگی به خرج داد یا دامی بود که برایش تنیده بودند وزیری موفق در عرصه کاری خود بود.

در کل می توان گفت دولت روحانی می توانست قوی تر از این هم عمل کند با توجه به تمام مشکلات سماوی و زمینی  اما متأسفانه این سخنان خود آقای روحانی بود که بیشتر حاشیه ساز شده و زمینه برای تخریب بیشتر هماهنگ می کرد و از طرفی تمام هم و غم خود را معطوف به برجام نموده بود که متاسفانه درست از آب در نیامد.

کشور ما در حال حاضر در تنگنایی عجیب گیر کرده است که به نظر بنده نه می شود قراردها و مقاوله نامه های بین المللی را بپذیرد نه می شود نپذیرد چرا که نه چنان اقتصاد و قدرت قویی دارد که هیچ قرار دادی را امضا نکند و با قدرت اقتصادی و داشتن شرکای اقتصادی قوی بتواند دیگران را وادار به پذیرش خواسته هایش بکند و نه قدرت سیاسی و نظامی قویی دارد که در صورت فرار طرفهای قرار داد از قرار داد آنان را تهدید کند و یا به زور به پای میز مذاکره بکشاند. از طرفی هم عدم امضای قرار داده و مقاوله نامه ها نمی تواند شریکی تجاری و سیاسی برای خود دست وپا کند، لذا کج دار و مریض امضا کردن و قدرت خود را بالا کشیدن تنها راه چاره می تواند باشد.

لذا گروه جنب و جوشی بیشتر به دنبال آن هستند که از آب گل آلود ماهی خویش را صید کنند و حامیان  دولت نیز در صدد توجیه ناکارآمدیها

مطلب دوم اما آنانکه در تب و تابند آنانی هستند که دوست ندارند مثل انتخابات قبلی بازنده باشند لذا تمام نهادها و ارگانهای آنان به کمک هم آمده تا کسی از صندوقهای رأی بیرون بیاید که به نظر آنان حقش در دوره های قبل ضایع شده بود و اوست که نجات بخش کشور است و اوست که یاور محرومان، آنان در عین یقین به بیرون آمدن شخص مورد نظرشان از صندوقهای رأی از  این هم ترس دارند که مردم هر چند اندک اما به یکباره نظراتشان بردگردد و شخص دیگری را در برگه های رأی خود قید کنند.

در این بین اما افرادی که زمانی به ناچاری به روحانی رأی داده اند اینبار قصد ندارند به کسی که حداقل هشتاد تا نود درصد موافق افکارشان نباشد رأی دهند تا مثل رأی به روحانی آش نخورده و دهن سوخته گردند، و به تعبیری قصد ندارند در بازی ساخته شده بازی کنند و با د ست خود زمین بازی را به بازی سازان بسپارند. لذا معتقدان به نظام و جمهوری اسلامی این گروه تنها قصد شرکت در انتخابات را دارند نه تبلیغ برای کاندیدایی و نه حمایت از شخصی و انان که اعتقادی هم به این دو ندارند چه بسا خود را کنار کشیده و هر دو جناح و مکتب را به حال خود واگذارند.

اما آنانکه در منجلابند و در میان سنگها و مصالح ساختمانی و دست فروشی در کوچه ها و عده ای سرک کشیدن به سطلهای زباله به دنبال لقمه ای نان هستند تنها آنچه برایشان مهم است که کسی بیاید و آنان را از این وضعیت یا نجات دهد یا زحمتشان را کمتر کند و در عین حال تفاوت در آمد آنان را با کسانی که نجومی حقوق می گیرند درک کند و دانشجویانی که امیدی به آینده ندارند خود را با آنان که بورسیه های الکی می گیرند و هیتئت عملی می شوند امید به آمدن کسی که آنان و افکارشان را درک کند. لذا بین رأی دادن و رأی ندادن خود سرگردانند تا در لحظه آخر چه پیش آید و هر آنچه پیش آید خوش آید.

اما چه بسا افرادی مثل نگارنده هم با توجه به عدم علاقه خود به نامزدهای انتخاباتی به کسی رأی دهد که تنها امیدش در آن فرد اجماع با سایر ارگانها و نهادهای انتصابی و انتخابی باشد به امید آنکه با یکدست شدن حاکمیت مشکلات مردم نیز کمتر شده و قدمی به سمت آینده ای بهتر برداشته شود هر چند سخت بشود آنرا هم باور کرد.

هر چند ممکن است با یکدست شدن حاکمیت دایره جمهوریت محدودتر شده و جمهوری اسلامی به سمت حکومت اسلامی هدایت شود که اوائل انقلاب آنرا نفی کرده بود اما عده ای که آن زمان فرصت و قدرت تبدیل آنرا نداشتند آنرا تبدیل نمایند. در عین حال با توجه به عدم وجود احزاب قانونی و منطقی در جامعه ما و عدم پاسخ  گویی نامزدهای انتخاباتی بعد از گرفتن رأی مردم هر احتمالی را می شود پیش بینی کرد.

اینجاست که باید گفت امیدوارم وضع از این که هست بدتر نشود.